×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : پنج شنبه, ۵ تیر , ۱۴۰۴  .::.   برابر با : Thursday, 26 June , 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 1 خبر
کودکان جنگ را چگونه می‌بینند؟

به گزارش شهر و صنعت، این که کودکی از جنگ نپرسد به معنای بی‌اطلاعی یا بی‌تفاوتی او نیست و احتمالا فرایند درون‌ریزی در او اتفاق می‌افتد. در این شرایط، والدین باید راویانی ساده‌گو و قابل‌اعتماد باشند.

جنگ، پدیده‌ای ویرانگر است که نه تنها مرزهای جغرافیایی و سیاسی، بلکه مرزهای روانی و عاطفی افراد را نیز درمی‌نوردد. در این هنگامه، کودکان، آسیب‌پذیرترین‌ها در برابر تبعات جنگ به شمار می‌آیند.

در گذشته، اخبار جنگ عمدتا از طریق رسانه‌های رسمی و با ملاحظات مشخص به گوش می‌رسید. اما امروز، با توسعه شبکه‌های اجتماعی و دسترسی آسان به گوشی‌های هوشمند، کودکان بدون واسطه می‌توانند با تصاویر و ویدئوهای دلخراش، اخبار لحظه‌ای و جزئیات خشونت‌آمیز مواجه شوند. این مواجهه بی‌واسطه، چالش‌های بی‌سابقه‌ای را برای روانشناسان کودک، والدین و جامعه به وجود آورده است.

کودکان به طور طبیعی نیاز به احساس امنیت و ثبات دارند تا بتوانند جهان را مکانی قابل پیش‌بینی و قابل اعتماد ببینند. اخبار جنگ می‌تواند این احساسات را به شدت مختل کرده و به شکل‌گیری طرح‌واره‌های ناامنی، بی‌اعتمادی و تهدید دائمی در ذهن آن‌ها منجر شود.

برخی کودکان در مواجهه با اخبار جنگ، مجبور به پردازش مفاهیمی می‌شوند که از نظر رشد ذهنی برای آن‌ها مناسب نیست. علاوه بر این، کودکان فاقد توانایی لازم برای مدیریت هیجانات شدید ناشی از شنیدن اخبار جنگ هستند.

این ناتوانی می‌تواند به پرخاشگری، گوشه‌گیری، کابوس‌های شبانه و حتی مشکلات جسمی منجر شود. آن‌ها به طور غریزی فکر می‌کنند که بزرگ‌ترها و دنیای اطرافشان تحت کنترل و امنیت آن‌ها تضمین شده است؛ اخبار جنگ این تفکر را درهم شکسته و حس عجز و ناتوانی را در آن‌ها تقویت می‌کند.

دراین پیوند، پژوهشگر گفت‌وگوهایی با «حسین روزبهانی» و «ندا فلسفی» دو تن از مدرسان روانشناسی در دانشگاه داشته که متن آن را در ادامه می‌خوانید:


کودکانی که از جنگ نمی‌پرسند!

به گفته روزبهانی، قطعا تمام اتفاقاتی که در کودکی برای هر فردی رخ می‌دهد، می‌تواند اثراتی را در آینده او داشته باشد. وقتی کودکی استرس‌هایی را تجربه می‌کند که درک و رده سنی لازم برای پذیرش آن‌ها را ندارد، می‌تواند در آینده او اثرگذار باشد. به عنوان مثال، ممکن است در آینده دچار اختلال اضطراب فراگیر یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شود و فردی باشد که همیشه تنش داشته باشد.

روزبهانی: سعی کنیم اخبار جنگ را به حداقل برسانیم، چه از طریق تلویزیون و چه از طریق تلفن همراه. نه خودمان در حضور کودک به تماشای اخبار بنشینیم و نه اجازه دهیم که اخبار در حضور او پخش شود

وی به این پرسش که آیا عدم پرسشگری کودک درباره امنیت و شرایط جنگی دلیلی بر بی‌اطلاعی یا بی‌تفاوتی او است، پاسخ می‌دهد: شاید کودک در حال درون‌ریزی است و ترس‌ها، ناراحتی‌ها یا استرس‌هایی را که دارد بیان نمی‌کند. ما ابتدا باید به ترس‌هایی که کودکمان دارد، پاسخ مثبت بدهیم. اگر کودک درباره مسائل صحبت می‌کند، باید شنونده باشیم، با او صحبت کنیم و اجازه دهیم حرف‌هایش، ترس‌هایش و استرس‌هایش را بیان کند.

اجازه دهیم فکرهایی را که در ذهنش هست بازگو کند تا بتواند برون‌ریزی کند. در این زمان، حتی می‌توانیم او را در آغوش بگیریم، نوازش کنیم و با او همدلی داشته باشیم. پس این تصور که کودک ما نمی‌فهمد، کاملا اشتباه است. باید اتفاقا با او صحبت کنیم و بخواهیم که ناراحتی‌ها و ترس‌هایش را بیان کند.

به گفته این روان‌درمانگر، نکته مهم این است که ما باید به سوال‌های کودک پاسخ دهیم. اما نیازی نیست که پاسخ‌های تخصصی بدهیم. می‌توانیم در حد آگاهی کودک توضیح دهیم که «دو تا کشور با هم به مشکل خورده‌اند و اختلاف نظر دارند و به همین دلیل برخی مسائل رخ می‌دهد». اما حتماً باید به او اطمینان بدهیم که «خیالت راحت باشد، من در کنارت هستم، من همیشه هستم و قرار نیست اتفاقی برای تو بیافتد.»


تبعات اضطراب پنهان برای کودکان

روزبهانی درباره اثرات اضطراب پنهان بر کودکان ادامه می‌دهد: اضطراب در کودکی به شکل‌های مختلفی بروز پیدا می‌کند. دل‌دردهایی که کودک ممکن است داشته باشد، می‌تواند ناشی از اضطراب باشد. یا اگر دچار تهوع و استفراغ می‌شود، ممکن است علت آن اضطراب باشد. همچنین، جیغ زدن‌های ناگهانی، گریه‌های بی‌دلیل و بیشاز حد، تعریق زیاد یا شب‌ادراری ، همگی می‌توانند علائم فیزیکی اضطراب ناشی از مسائل جنگی باشند. همچنین پرخاشگری یا ابراز خشونت نسبت به همسن و سالان و فریادهای مکرر و عصبی نیز از علائم رفتاری این اضطراب در کودک هستند.

وی درباره اقدامات ساده و موثر برای کاهش فشار روانی کودک می‌گوید اولا سعی کنیم اخبار جنگ را به حداقل برسانیم، چه از طریق تلویزیون و چه از طریق تلفن همراه. نه خودمان در حضور کودک به تماشای اخبار بنشینیم و نه اجازه دهیم که اخبار در حضور او پخش شود.

ثانیا به واکنش‌های خودمان توجه کنیم. اگر پدر و مادر اضطراب داشته باشند قطعا این تنش به فرزندشان هم منتقل می‌شودبسیار مهم است که والدین آرامششان را تا جایی که امکانپذیر است حفظ کنند.

ثالثا حائز اهمیت است که روال همیشگی زندگی کودک حفظ شود و نباید روال زندگی او مختل گردد. درغیر این صورت، کودک فکر می‌کند اتفاق بسیار بزرگی افتاده که زندگی او را به هم ریخته است. همچنین باید سعی کرد در محیط خانه، به جای صحبت درباره مسائل و اخبار جنگی یا پخش صداهای مرتبط، یک محیط آرامش‌بخش‌تر ایجاد کرد مگر اینکه فرزندتان خودش دراین باره سوالی بپرسد.

روزبهانی درباره مواجهه والدین با کودکانی که بیرون از فضای منزل در معرض اخبار جنگ قرارگرفته‌اند توضیح می‌دهد: باید به ترس‌های کودک اجازه داد تا سوالاتش را بپرسد و برون‌ریزی داشته باشد. نیازی به پاسخ‌های تخصصی نیست و پاسخها باید در حد درک و فهم کودک باشد. اما در هر صورت، باید به کودک قوت قلب داد تا حس کند تنها نیست و در فضای منزل خطری متوجه او نمی‌شود.


والدین در نقش فیلتر انسانی اخبار جنگ

فلسفی درباره علائم اضطراب در کودکان در مواجهه با اخبار جنگ  می‌گوید: نشانه‌های اصلی اضطراب در کودک شامل رفتارهای پس‌رفت مثل شب‌ادراری یا وابستگی شدید، تلاشی ناخودآگاه برای بازیابی امنیت است و تغییرات جسمانی و روان‌تنی مثل دل‌درد، کابوس یا تنگی نفس ممکن است بروز یابد. همچنین، تغییرات رفتاری ناگهانی مانند پرخاشگری یا گوشه‌گیری و الگوهای بازی و نقاشی غیرمعمول با مضامین جنگ یا جدایی، همگی نشانه‌هایی از هیجانات ناگفته و تلاش کودک برای پردازش تجربیاتش هستند.

اگر والدین یا مراقبان خودشان دچار اضطراب باشند، خطر تبدیل این وضعیت به ترومای پایدار در کودک افزایش می‌یابد. کودک در بحران، بیش از هر چیز، به احساس امنیت و حضور «یکی که می‌فهمد و محافظت می‌کند» نیاز دارد تا بتواند با تلاطم‌های بیرونی کنار بیاید.

فلسفی: والدین باید در شرایط بحران، نقش فیلتر انسانی اخبار را برای کودکان ایفا کنند زیرا ذهن کودک نمی‌تواند اطلاعات سنگین و خشونت‌آمیز را پردازش کند. این نقش شامل دروازه‌بانی اطلاعات است

به گفته این روان‌درمانگر، والدین باید در شرایط بحران، نقش فیلتر انسانی اخبار را برای کودکان ایفا کنند، زیرا ذهن کودک نمی‌تواند اطلاعات سنگین و خشونت‌آمیز را پردازش کند. این نقش شامل دروازه‌بانی اطلاعات است؛ یعنی انتخاب دقیق نوع، میزان، لحن و زمان ارائه اطلاعات به کودک و محدود کردن تماشای اخبار در حضور او. والدین همچنین باید به عنوان مترجم احساسات عمل کنند و پیام‌های اضطراب‌آور بزرگ‌ترها را به زبانی قابل فهم و تعدیل‌شده برای کودک توضیح دهند.

وی می‌افزاید مهم است که والدین، راویانی ساده‌گو و قابل‌اعتماد باشند؛ فاصله‌گذاری از اخبار و حفظ روتین‌های عادی زندگی (غذا، خواب) به کودک حس امنیت و پایداری می‌دهد. این فیلترسازی مانع از فروپاشی روانی کودک می‌شود.

دو نکته طلایی برای سلامت روان کودک

فلسفی به والدینی که خود نیز دچار اضطراب یا ترس ناشی از اخبار جنگ هستند توصیه می‌کند: باید دانست که اگر والد مضطرب باشد، کودک آن را جذب می‌کند. بنابراین، اولویت با ثبات‌سازی خود والد است. والد حق دارد بترسد، اما باید ترسش را کنترلشده ابراز کند و در لحظات آشفتگی، فاصله موقتی بگیرد.

مراقبت از خود، مراقبت از کودک و پیشنهادهایی مانند نوشتن احساسات یا تماس با یک فرد امن کمک‌کننده است. تنها والدِ سرپا می‌تواند کودکِ لرزان را در آغوش بگیرد. با بازی‌های فیزیکی میتوان به کودک کمک کرد و لحظات امن کوچک ساخت. همچنین حفظ روتین‌های عادی زندگی برای کودک، حس قابل پیش‌بینی بودن و امنیت را فراهم می‌کند.

این روانشناس در شرایط حاضر برای حفظ سلامت روان کودک دو نکته را طلایی می‌داند؛ خودداری از انکار احساسات در بحران و واکنش رایج بسیاری از بزرگسالان به ترس یا اضطراب کودک با کم‌اهمیت جلوه دادن آن با جملاتی مانند «چیزی نیست» یا «نترس!». این جملات، هرچند آرامش‌بخش به نظر می‌رسند، اما در واقع، بنیان انکار هیجان کودک هستند.

کودکی که ترسش شنیده نشود، احساساتش را سرکوب می‌کند؛ هیجانات سرکوب‌شده نیز از بین نمی‌روند، بلکه بعدها می‌توانند به اضطراب مزمن، وسواس، اختلال خواب یا گسست روانی منجر شوند. در مقابل، تنها با یک جمله‌ی ساده و انسانی می‌توان مسیری متفاوت ساخت: «آره، ترسیدی. طبیعیه. منم گاهی می‌ترسم. ولی من اینجام.»؛ این جملات کودک را از تجربه‌ تنهایی در ترس نجات می‌دهد و به شکل‌گیری دلبستگی ایمن کمک می‌کند. پذیرش و همدلی، اولین قدم برای ایجاد امنیت روانی در کودک است.

نکته طلایی دوم اینکه باید تجربه‌های پراکنده را به یک روایت منسجم تبدیل نمود. کودک در بحران، مانند بزرگسالان اخبار را تحلیل نمی‌کند؛ او با تکه‌تکه‌هایی مواجه می‌شود که در ظاهر بی‌ربط، اما در ذهنش سنگین و درهم‌اند. این تکه‌ها شامل صدای آژیر، چهره‌ی نگران والدین، حرف‌های نصفه‌نیمه یا ترس نامعلوم خود او است.

اگر این تکه‌ها کنار هم قرار نگیرند، ذهن کودک گرفتار تجربه‌ای مه‌آلود می‌شود که زمینه‌ساز تروما است. وظیفه‌ والدین دادن اطلاعات بیشتر نیست، بلکه کمک به کودک برای ساختن یک روایت قابل فهم و تحمل‌پذیر از این تکه‌های پراکنده است. روایتی که در آن کودک خودش را پیدا کند، نه اینکه در ابهام و سردرگمی گم شود. این فرایند به کودک کمک می‌کند تا با واقعیت کنار بیاید و احساس کنترل و امنیت بیشتری داشته باشد.

انتهای پیام/

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.